پاورپوینت بررسیپاورپوینت بررسی الگوی سکونت
بخشی از مطلب
خانه نماد سکونت:
خانه به مشابه سمبل و نمادی از جهان:
ساختن خانه و بنای معمارانه یکی از راه های برقراری ارتباط با محیط پیرامون
است. از این طریق انسان درک عمیق و پر معنی که از خانه بدست آورد را در
قالب معماری خانه اش نشان می دهد. خانه قبل از کارکرد معمولی اش برای انسان
نماد و سمبل همین دریافت ها از جهان بوده است.
شولتز: انسان از طریق ساختن خانه: 1- تعیین موقعیت – احراز هویت
نظم بخشی:
به یک تعبیر خانه به ما کمک می کند که موقعیت خود را در جهان پیدا کنیم.
مرکزی است که ما از آن هر چیزی را شروع می کنیم راهی است که ما زندگی مان
را در این جهان نظم می دهیم این نظم ذهنی نه تنها فضایی است بلکه دنیایی
است.
کلیر کوپر:
برای انسان اولیه جهان دارای یک مرکز بود، مرکزی به تمام معنی انسان همیشه
می خواست به این مرکز نزدیک باشد و خانه اش هم در مرکز قرار بگیرد.
خانه به مشابه نمادی از خود و بازتابی از هدایت فردی:
خانه بازتابی از ویژگی فردی انسان است و اینکه انسان خود را چگونه می بیند در این مکان خودمان هستیم.
خانه به مثابه نهادی از خود درونی همان نفس باطنی ماست.
خانه طالب بزرگتر ماست.
خانه واسطه ای است که انسان بین خود و جهان پیرامونش ایجاد کرد.
خانه نوعی نماد همبستگی و پدیده ای فرهنگی:
خانه به ما احساس خویشاوندی و یا همبستگی و وابستگی قوی و موقعیت اجتماعی –
اقتصادی می دهد و الگوی فضایی و نظم آن به ما کمک می کند تا احساس همبستگی
با افراد معین و همچنین گذشته و آینده را پیدا کنیم. ما خود را بخشی از یک
خانواده، گروه و فرهنگ احساس می کنیم.
خانه و خانواده:
خانه محل وقوع زندگی روزمره و تجمع خانواده و زندگی به پایه عشق و تفاهم.
حرمت و تکریم و بزرگداشت خانه.
خانه نهاد رشد و پرورش فردی و اجتماعی.
گاستون باشلار:
هر قوم بخشی از نقش پرورش فردی و پرورش فردی – اجتماعی را به محیط خانه واگذار کرده و در رابطه با آن به چگونگی شکلی آن اندیشه است.
خانه و جامعه:
یکی از ویژگی های فرهنگی هر قوم نحوه قرارگیری واحدهای مسکونی در کنار هم
است و این ویژگی های فرهنگی از باورها و فرهنگ سنتی اقتباس می گردد.
خانه نهادی از جامعه (خانه حد فاصل میان فرد و جامعه):
خانه رابطه فرد را با جامعه و روابط افراد اجتماعی را با یکدیگر نمایان می سازد (محل ورودی) – حس قلمرو (حریم و مرز)
خانه چهره ای است که می خواهیم ما از آنگونه بشناساند و بیان و معرفی ماست به جامعه. خانه نشان دهنده موقعیت اجتماعی مالک می باشد.
معنای ساختمان بازتابی است از تصویری که فرد از خودش هم به عنوان ذهنی
منفرد و هم شخصی مرتبط با جامعه دارد و همچنین میل او به شناساندن خود به
دیگران را منعکس می کند.
درونی بودن خانه در ارتباط با بیرونی بودن آن ارزش می یابد. بنابراین به
دلیل اهمیت فضاهای درون صورت خارجی و جنبه بیرونی خانه باید کنترل شود.
خانه عضوی از جامعه (نظم و پیوستگی):
هر بنای مسکونی هم از نوعی نظم داخلی و هم از نوعی نظم خارجی برخوردار است.
معمولاً خانه های شهری که عضوی از یک زمینه اجتماع می باشند باید با
هسایگان خود به سازش برسند و این محدودیتی است که خانه های ییلاقی و بیرون
شهری ندارند. به همین دلیل خانه های شهری باید تزئینات با وقارتری داشته
باشند و چون بیش از یک واحد زندگی را در خود جای می دهند نیاز به نظم جامع
تری دارند.
خانه هم جسم و هم روح:
خانه یک جهار دیواری خنثی نیست بلکه به قول باشلار هندسه تعالی یافته است.
غنای حسی خانه تناسب با فعالیت های درونی آن – خانه نمادی از مادر، آرامش، امنیت:
خانه هم جسم است و هم روح و می خواهد انسان را از طوفان های زندگی بر کنار نگه دارد.
خانه به گونه ای نمادین نقش مادر را ایفا می کند و مکانی است سرشار از امنیت و محبت (منشاء الهام معماران ارگانیک).
خانه زادگاه اندیشه تخیل و رویا:
باشلار:
خانه یکی از بزرگترین نیروهای ادغام اندیشه ها خاطرات و رویاهای آدمی است و
در این ادغام عنصر پیوند دهنده تخیل است که گذشته حال، آینده را واجد پوشش
ماست متفاوت می کند پوشش هایی که در هم تداخل می کنند، با هم در می افتند و
زمانی هر یک دیگری را بر می انگیزد نخستین ذهنیتی که از خانه داریم تصویر
روشنی که از خانه زادگاهی در ذهنمان تصویر می کنیم.
خانه زادگاهی:
خانه متشکل از محوری عمودی:
خانه زادگاهی با آگاهی ما از عمود بودن سر و کار دارد. وجودی قائم که
زیرزمین و بالاخانه نشانه های قطبی بودن این محور عمودی اند. در مکان یابی
خانه به سه سطح یا حداکثر 4 سطح بر خورد می کنیم که در محور قائم تحت عنوان
بالاخانه، طبقه همکف و زیرزمین قرار می گیرند.
خانه پیکره ای یگانه و متمرکز:
در تصویر های خیالی ما خانه بنایی جدا، منفرد، تنها، یگانه و متمرکز در یک فضای گسترده است.
خانه تجسم فرآیند فردی و روان متحول و رو به کمال انسانی (خانه یک ارگانیسم متغیر)
یونگ:
خانه به مثابه مکانی برای رشد و تکامل احساس است، یک رحم مادرگونه یا شبه
مادرانه از آنچه می توانیم باشم، آنجه بودیم، هستیم و خواهیم بود.
خانه به مثابه یک ساختار
خانه به مثابه یک واحد زیستی:
خانه و شهر
خانه به مثابه یک واحد زیستس و عضوی از ساختار شهر است . خانه به مثابه بخشی از بافت عمومی شهر که همه در آن زندگی و رشد می کنند.
خانه به مثابه سازه و ساختمان :
خانه تامین سرپناه(سر پناه)
خانه به مثابه یک ساختار ، بعد کالبدی – ساختمانی یا بعد تکنولوژی ساخت ( مواد و مصالح ، ابزار و امکانات ، صنعت وخدمات)
خانه به مثابه یک محصول و نیاز و ملاک رفاه اجتماعی و اقتصادی (مایملک)- بعد کمی یا بعد
اقتصادی – جمعیتی( دیدگاه برنامه ریزی و سیاست گذاری)
خانه تامین امنیت و اسایش فیزیکی:
بصری دیداری ( دید و منظر ) و صوتی ، شنیداری
اقلیمی : خانه به مثابه مصرف کننده انرژی – بعد اکولوزی ( محیط و انرژی ) – زیست و محیط زیست
حفاظت و ایمنی ( امنیت)
بهداشت
و.....
فهرست مطالب
1.مفهوم یابی
2.ارزشیابی و استنباط
3.خانه از آغاز تا دوره مدرن
4.تحول معماری خانه در نیمه دوم قرن حاضر
5.سه معمار برجسته بر قلمرو خانه
6.خانه در جوامع شرقی
7.معماران
8.نتیجه گیری وجمع بندی
9.منابع
10.الگوی سکونت بهار
منابع و ماخذ:
الگوی سکونت